سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها

شاعر : علی اکبر لطیفیان
نوع شعر : مدح
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : ترکیب بند

نشسته ام بنویسم حــرم، حـرم، بانو            چه خوب شد که دوبــاره کبوترم، بانو

نشسته ام بـنـویسم مرا به قــم ببری            دو هفته ای شده اصــلا نمی ­پـرم، بانو


نـشسـتـه ام بـنـویـسم مرا رها نکنی            که بی تو راه به جـایـی نمـی­ برم، بانو

مسیح نیز مریض مرا عـلاج نکـرد            ولی به لـطـف تو امـروز بهـتـرم، بانو

امام زاده­ی موسی بن جعفری، خانم            غـلام­ زاده­ی مـوسـی بن  جعفرم، بانو

سـلام بـانـوی خـیـرات، بانوی برکات

هزار بار بر این خیر مقدمت صلوات

به شرط آنکه فـدایـت شوند سر دادند            به شرط آنکه برایت شوند، پَر دادند

شـفـیـعـۀ همه، مدیون چادرت هستیم            به لطف توست به ما سایه ای اگر دادند

تمام حـاجـت خود را نـوشـتـم و بعداً            حساب کردم و دیــدم که بیشتر دادند

قدم گذاشتی و یک نفس زدی و سپس            به علم حوزه­ ی علـمیه ها اثر دادند

چـهـار امام، کـمـال تو را بیان کردند            چـهـار امام، جلال تو را خـبر دادند

چـهـار امـام، نـوشـتـند احـترام تو را

شکوه نام تو را ،جلوه ی مقام تو را

بلند عرش خدا هم ردیف شانه­ ی تو            بهشت باغچه ای در حیاط خانه­ ی تو

قــدم به سمت مـدیـنـه زدم نـفـهـمیدم            چـطـور شد که رسیدم به آستانه­ ی تو

من وتو هر دو به دنبال یک هدف هستیم            تویی روانه­ ی مشهد منـم روانه­ ی تو

حـریـمـت آیـنـه، ایـوانت آیـنـه، آری            چـقـدر آیـنـه در آیـنه است خانه ی تو

شبـیـه فـاطـمـه، هـمسایه آبرویش را            گرفت شب به شب از گریـۀ شبانۀ تو

بخوان نماز شبت را که استفاده کنیم

و پخش کن رطبت را که استفاده کنیم

نکرده است کسی غیر حق تماشایت            ز بـس کـه خـالـق تو آفـریـده بـالایـت

تو ازدواج نـکـردی به خـاطر اینکه            نـبـود هـیـچ کسی هم طراز و همتایت

تویی که این همه باشد عطای امروزت            خودت بگو که چقدر است عطای فردایت

یگانه دخـتـر موسی بگـیر دست مرا

شفـیـع جـنـت کـبری بگیر دست مرا

توآن همیشه کرم، من همیشه نوکر تو            مرا بزرگ نوشته است ذره پرور تو

تو آنقـدر عـظـمت داشـتی که از مادر            فـقـط امـام رضا می­ شـود بــرادر تو

و از مـیـان پـسـرهـای مـوسـی جـعـفر            فـقـط امـام رضــا بود سـایـۀ سـر تو

خدا کند که نگیرد به چوبِ ناقه سرت            خدا کند که نگیرد به سنگ معجر تو

خدا کند که در اینجا پرت به در نخورد

شبیه مادر زینب، سرت به در نخـورد

نقد و بررسی

بند زیر به دلیل ابهامات و ایرادات محتوایی و علو ها در بعضی ابیات ،حذف گردید



کریمه! سفره­ی نان را بدست تو دادند         همیشه روزی مان را بدست تودادند



چگـونــه دل نـگـران قـیـامـتـم باشم         دل منِِ نـگـران را به دست تو دادنـد



کلیـد قـفـل حــرم را بـدست ما دادند         کـلـیـد قـفل جـنـان را بدست تو دادند



قلمروی تو خلاصه نمی­ شود در قم         همه زمین و زمان را به دست تو دادند



نجات مردم قم دست"میرزای قمی"است        نجات هر دو جهان را بدست تو دادند



نگاه ما همه بر آفتاب محشر توست



دخیل ما همه بر رشتۀ معجر توست



کنار جلوه­ی تو می­ شود خدا را دید         توکوه طوری و بابای توست موسایت



تمـام مـردم دنـیا به پـات می­ مـیـرند         فـقـط همـیـنـکه بـگـویـد: فـدات بابایت



کنیز بود اگر مادرت، کـنـیز تو بود         هـزار حضرت مـریـم کـنـیـز مادر تو