مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
نشسته ام بنویسم حــرم، حـرم، بانو چه خوب شد که دوبــاره کبوترم، بانو نشسته ام بـنـویسم مرا به قــم ببری دو هفته ای شده اصــلا نمی پـرم، بانو نـشسـتـه ام بـنـویـسم مرا رها نکنی که بی تو راه به جـایـی نمـی برم، بانو مسیح نیز مریض مرا عـلاج نکـرد ولی به لـطـف تو امـروز بهـتـرم، بانو امام زادهی موسی بن جعفری، خانم غـلام زادهی مـوسـی بن جعفرم، بانو سـلام بـانـوی خـیـرات، بانوی برکات هزار بار بر این خیر مقدمت صلوات به شرط آنکه فـدایـت شوند سر دادند به شرط آنکه برایت شوند، پَر دادند شـفـیـعـۀ همه، مدیون چادرت هستیم به لطف توست به ما سایه ای اگر دادند تمام حـاجـت خود را نـوشـتـم و بعداً حساب کردم و دیــدم که بیشتر دادند قدم گذاشتی و یک نفس زدی و سپس به علم حوزه ی علـمیه ها اثر دادند چـهـار امام، کـمـال تو را بیان کردند چـهـار امام، جلال تو را خـبر دادند چـهـار امـام، نـوشـتـند احـترام تو را شکوه نام تو را ،جلوه ی مقام تو را بلند عرش خدا هم ردیف شانه ی تو بهشت باغچه ای در حیاط خانه ی تو قــدم به سمت مـدیـنـه زدم نـفـهـمیدم چـطـور شد که رسیدم به آستانه ی تو من وتو هر دو به دنبال یک هدف هستیم تویی روانه ی مشهد منـم روانه ی تو حـریـمـت آیـنـه، ایـوانت آیـنـه، آری چـقـدر آیـنـه در آیـنه است خانه ی تو شبـیـه فـاطـمـه، هـمسایه آبرویش را گرفت شب به شب از گریـۀ شبانۀ تو بخوان نماز شبت را که استفاده کنیم و پخش کن رطبت را که استفاده کنیم نکرده است کسی غیر حق تماشایت ز بـس کـه خـالـق تو آفـریـده بـالایـت تو ازدواج نـکـردی به خـاطر اینکه نـبـود هـیـچ کسی هم طراز و همتایت تویی که این همه باشد عطای امروزت خودت بگو که چقدر است عطای فردایت یگانه دخـتـر موسی بگـیر دست مرا شفـیـع جـنـت کـبری بگیر دست مرا توآن همیشه کرم، من همیشه نوکر تو مرا بزرگ نوشته است ذره پرور تو تو آنقـدر عـظـمت داشـتی که از مادر فـقـط امـام رضا می شـود بــرادر تو و از مـیـان پـسـرهـای مـوسـی جـعـفر فـقـط امـام رضــا بود سـایـۀ سـر تو خدا کند که نگیرد به چوبِ ناقه سرت خدا کند که نگیرد به سنگ معجر تو خدا کند که در اینجا پرت به در نخورد شبیه مادر زینب، سرت به در نخـورد |